پناهگاه عاشق تنها

نوشته شده در پنج شنبه 15 خرداد 1393برچسب:,ساعت 21:1 توسط سعید| |

 

به سلامتی دختری که خنده و شوخی ها و لوس بازی هاش فقط واسه عشقشه....

با پسر غریبه شوخی نمیکنه

نمی خنده

میدونه عشقش اذیت میشه با این کارا...

نوشته شده در پنج شنبه 15 خرداد 1393برچسب:,ساعت 20:58 توسط سعید| |

میشود کمی به یادم باشی...

نه...نمیخواهم تمام من شوی!!

نمیخواهم تونیز عاشق من شوی...

میدانم سرت شلوغ است...کار داری...

اما فقط اینکه لحظه ای به ذهنت خطور کند

که یکی جایی هست...

وقت خوابش برای تو اشک میریزد

برایم کافیست...

دنیا... دنیای بیقرارهاست...

نوشته شده در پنج شنبه 15 خرداد 1393برچسب:,ساعت 13:20 توسط سعید| |

به سلامتی رفیقی که مجازیه اما

اما یه جوری واست سنگ صبوره

که هیچ کدوم از رفیقای واقعیت

به گرد پاش نمیرسن؟

نوشته شده در پنج شنبه 15 خرداد 1393برچسب:,ساعت 1:39 توسط سعید| |

نه از آشنایان وفا دیده ام

نه در باده نوشان صفا دیده ام

زنامردمی ها نرنجد دلم

که از چشم خود هم خطا دیده ام

به خاکستر دل نگیرد شراب

من از برق چشمی بلا دیده ام

وفای تو را نازم ای اشک غم

که در دیده عمری تورا دیده ام

طبیبا  مکن مرحم از جام می

که درد درون را دوا دیده ام

حریم خدا شد چه شبها دلم

که خود را ز عالم جدا دیده ام

ازآن رو نریزد سرشکم ز چشم

که در قطره هایش خدا دیده ام

بروصاف شو تا خدابین شوی

ببین من خدا را کجا دیده ام

نوشته شده در یک شنبه 11 خرداد 1393برچسب:,ساعت 16:5 توسط سعید| |

تودیوونه رفتی یه شب بی نشونه

تو خواستی که قلبم پریشون بمونه

واست گریه ی من دیگه بی امونه

دل از درد عشقت یه درای خونه

میخوام باتو باشم هنوز عشقونه

ولی نازنینم چگونه چگونه؟

****

من از سبزه سبزم ولی خسته خسته

من از شهر عشقم ولی دلشکسته

میگفتم یه ابری یه هم رنگ بارون

یه بارون نم نم واسه سبزه زارون

****

میخواستم بگم من که عاشق ترینم

تو فرصت ندادی تو فرصت ندادی

حقیقت چه تلخه چه تلخه شکستن

حقیقت همینه که رفتی تو بی من

که رفتی تو بی من

نوشته شده در پنج شنبه 8 خرداد 1393برچسب:,ساعت 17:4 توسط سعید| |

در کار عشق ما همیشه اما بود

اینجا نی ریشه از صاغه پیدا بود

آن شب که گفتی باورم کن با تو میمانم

دلواپسی های من از صبح فردا بود

آن شب که گفتی با تو هستم تا که دنیا هست

باور نکردم گرچه این جمله زیبا بود

در عمق دریا هرگز یک قطره پیدا نیست

پایان عشق ما پایان دنیا نیست

****

مثل زلال آب من باورت کردم

مینای یک رنگی در ساغرت کردم

ساطان قلب خود تاج سرت کردم

در چشم دل پاکان پیغمبرت کردم

نوشته شده در سه شنبه 6 خرداد 1393برچسب:,ساعت 18:32 توسط سعید| |

نوشته شده در دو شنبه 5 خرداد 1393برچسب:,ساعت 16:22 توسط سعید| |

 

سلام دوستان خوبم

اینجا داره بارون میاد....

میدونید بارون آدمو یاد چی میندازه؟

یاد خیلی چیزها، قدم زدن اونم زیر بارون

این کار یه حسن خوب داره

وقتی زیر بارون قدم میزنی میتونی تنهایی

راحت درد دل کنی اینطوری هیچکس نمیفهمه 

اشک ریختی چون خیس خیسی

منم میرم یه کم قدم بزنم فعلا...   

                                                             (سعید.م)

 

 

نوشته شده در یک شنبه 3 خرداد 1393برچسب:,ساعت 23:59 توسط سعید| |


Power By: LoxBlog.Com