پناهگاه عاشق تنها

با سلام به دوستای گلم عید و سال نو رو به همه دوستای گلم تبریک میگم

امیدوارم سال خوبی در پش رو داشته باشید 

موفق  باشید

نوشته شده در جمعه 29 اسفند 1393برچسب:,ساعت 18:51 توسط سعید| |

نوشته شده در شنبه 23 اسفند 1393برچسب:,ساعت 21:12 توسط سعید| |

نوشته شده در جمعه 17 بهمن 1393برچسب:,ساعت 18:54 توسط سعید| |

عاشقان بُستان جان‌بخش دعا را بنگرید
این دو نور عالم آراى خدا را بنگرید
باده نوشان مِى قالوا بلى را بنگرید
وجه صادق را، جمال مصطفى را بنگرید
میلاد پیامبر اکرم (ص) و امام صادق (ع) مبارک باد

نوشته شده در پنج شنبه 18 دی 1393برچسب:,ساعت 22:51 توسط سعید| |

 
سر سطر بنویس:

پسران کراک وتریاک، دختران شیشه و هرزگی
مادران دق مرگی ... پدران سگ دو برای نان
بنویس... ... ... ...
بابا نای نان دادن ندارد، بابا کار ندارد
 بنویس:
بابا سهمیه ای برای استخدام ندارد
... بنویس تلاش بی ثمر
آن مرد با الگانس امد، آن مرد باتوم دارد
باتوم درد دارد، درد من برای آن مرد حال دارد
ببخشید، بنویس درد من برای آن مرد نان دارد

صاحب خانه بابا را جواب کرد، حاج محمد برای چندمین بار به حج میرود
بابا پول قبض اب ندارد
نقطه سر سطر بنویس در انتها: بابا دارد دارش را میسازد

 

نوشته شده در سه شنبه 11 آذر 1393برچسب:,ساعت 19:59 توسط سعید| |

به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از آن خارج می شد؛

 به من گفت :نرو که بن بسته! گوش نکردم، رفتم.

 وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم؛ پیر شده بودم!!!

نوشته شده در جمعه 7 آذر 1393برچسب:تجربه,ساعت 13:39 توسط سعید| |

نوشته شده در سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:تنهایی,ساعت 1:37 توسط سعید| |

نوشته شده در پنج شنبه 15 آبان 1393برچسب:خیالت,ساعت 22:30 توسط سعید| |

شهادت سرور و سالار شهیدان

بر تمام مسلمانان تسلیت باد

گریهگریهگریه

  

نوشته شده در سه شنبه 13 آبان 1393برچسب:تسلیت عاشورا,ساعت 15:26 توسط سعید| |

 

در کلاس عاشقی عباس غوغا می کند

در دل هر عاشقی عباس مأوا می کند

هر کسی خواهد رود در مکتب عشق حسین

ثبت نامش را فقط عباس امضاء می کند

نوشته شده در دو شنبه 12 آبان 1393برچسب:تاسوعا,ساعت 13:16 توسط سعید| |

نوشته شده در دو شنبه 12 آبان 1393برچسب:,ساعت 1:1 توسط سعید| |

یادت که میپیچه تو کوچه,وقت تنهایی

روایت , قصه ای  تازه از پایــیز امساله

غرقم دمادم , توی گرداب دوتا دستات

حکایت سرد دستهای من , ادامه داره...

نوشته شده در جمعه 9 آبان 1393برچسب:پاییز,ساعت 22:59 توسط سعید| |

نوشته شده در جمعه 9 آبان 1393برچسب:تنهایی,ساعت 22:52 توسط سعید| |


یه جایی خوندم...

(دنیا اگر مرد بوداسم دختر روش نبود)

واقعا!

                                              (سعید.م)

نوشته شده در جمعه 9 آبان 1393برچسب:دنیا,ساعت 15:53 توسط سعید| |

نوشته شده در پنج شنبه 8 آبان 1393برچسب:زمزمه,ساعت 23:1 توسط سعید| |

نوشته شده در دو شنبه 21 مهر 1393برچسب:,ساعت 13:35 توسط سعید| |

یوااااااااااااااااااااااااااش


….


اوووووووووووووی


….


آخخخخخخخخخخخخ



فشار نده درد داره!



تف بزن یا لیزش کن



آیییییییییییییییییییییییی


….


کاش قبل عروسی نشونم می دادی!



آیییییییییییییییییییییییی


….


بلاخره رفت تو!


….


چه انگشتر تنگی بود!

خندهخندهخنده

نوشته شده در جمعه 14 شهريور 1393برچسب:,ساعت 18:25 توسط سعید| |

نوشته شده در چهار شنبه 12 شهريور 1393برچسب:خدایا,ساعت 20:23 توسط سعید| |

میگن مرگ حق

خدایا

من حقمو میخوام

(سعید.م)

نوشته شده در دو شنبه 10 شهريور 1393برچسب:,ساعت 21:51 توسط سعید| |

من درگذشته ام درگذشته ام

نوشته شده در شنبه 8 شهريور 1393برچسب:,ساعت 21:16 توسط سعید| |

چشم هایم را می بندم 

   روی هر چه پلیدی ست

 هر چه نامردیست 

 هر چه بدی ست 

 و ذهن آشوبم را می سپارم به دست باد 

 تا همچو قاصدکی سرگردان در هوا 

 به سوی تو بیاید

 تمام گفته هایم را سپرده ام به دستش 

 حرف هایی که هرگز مجال گفته شدن پیدا نکردند 

 تلنبار شدند 

 خاک گرفتند

 در پس صندوقچه دلم 

 تقویم دلم را بیهوده ورق میزنم

 به چه آرزویی؟

 به چه امیدی؟ 

 به چه دلخوشی؟

 نه خاطره ای که یاد آوریش لبخندی به لبم بنشاند 

  نه یادی که تجسم چهره اش تسکینی باشد برای قلب دردمندم  

 دلم برای تحمل این همه درد کوچک است 

 هنوز صبور بودن را یاد نگرفته 

 دل سنگ بودن را 

 مغرور و بی اعتنا بودن را 

 و زندگی کردن دراین دنیا را نیاموخته 

 بی قرار  

 مهربان 

 و نازک 

 که با تلنگری می شکند 

 با تمام کوچکیش در سینه جا نمیشود 

 حس پرنده اسیر در قفس را دارد 

 که آرزوی باغ دلش را پیر کرده 

 نه از دست بهار کاری ساخته است نه تابستان

 هوس پاییز کرده 

 با نم نم بارانش و خش خش برگ هایش

 که وقت قدم زدن خرد شوند زیر پاهایم 

 مثل آرزوهایم 

 من و خدا عاشق پاییزیم 

 عاشق قدم زدن زیر بارانش

 که برای خیسی صورتمان بهانه باشد

 برای سرخی چشمانمان 

 و او هم قدم با من چترم باشد

 و گوش بگیرد درد دلهایم را

 ساکت باشد 

 و صدای نفسهایش 

 زیباترین سمفونی باشد برای دل خسته ام

 هم قدم با من باشد 

 پاک کند اشکهایم را 

 زل بزند در چشمانم

 با همان تن صدایی که دوستش دارم 

 بگوید

 من هستم 

 جوری که کلامش گرمتر از گرمای مرداد باشد 

 هم قدم باشد با من 

 دستهایم را بگیرد 

 و گرمای وجودش رخنه کند در من 

 جوری که هیچ سرمایی رقیبش نباشد

 و فقط هم قدم باشد با من 

 و بعد سبک

 رها 

 آزاد 

 مثل قاصدکی سراسیمه درباد اوج بگیرم  

 چشمهایم را میبندم 

 به روی هر چه پلیدی ست 

 هر چه نامردیست 

 هر چه بدی ست 

 زندگی را بدرود میگویم 

 بدرود آرزوهای کهن 

 بدرود دل خسته من

   بدرود دستهایی که هیچ گاه لمس نشدید 

   بدرود دلی که هیچ نگاهی زنده ات نکرد 

 بدرود مرگ احساس ها 

 بدرود گل میخک

(سعید.م)

نوشته شده در شنبه 8 شهريور 1393برچسب:,ساعت 21:6 توسط سعید| |

نوشته شده در شنبه 8 شهريور 1393برچسب:,ساعت 16:1 توسط سعید| |

امروز تولد بهترین دوستمه

من دوستش نیستم اما اون دوستمه

تولدشو بهش تبریک میگم 

امیدوارم روزهای خوبی رو پیش رو داشته باشه

                                                          (سعید.م)

نوشته شده در چهار شنبه 5 شهريور 1393برچسب:,ساعت 19:54 توسط سعید| |

تولدت مبارک،خوش اومدی شکوفه

اگرچه ازراه دورهیچ فایده ای نداره

شمعهاروروشن کن وبه جام دوتاروفوت کن

نمیشه پیشت باشم فقط برام سکوت کن

تواین روزطلایی نگوکمی غم داری

بدون که دیوونه ای به نام سعید جون داریچشمک

تولدت مبارک:)

نوشته شده در چهار شنبه 5 شهريور 1393برچسب:,ساعت 19:8 توسط سعید| |

به سلامتی تو

تویی که این متن رو میخونی

تویی که دلت شکست

ولی مرام داشتی تنها موندی....

اما معرفت داشتی....

تو دختری که تو این روزای سخت

از خیلی از نامردای مرد نما مقاومتری و محکمتری....

تو پسری که تو این روزای سخت

از خیلی زن نما های سنگدل با احساس ترى لطیفتری

نه میگم بی خیال نه میگم خوش باش...

بابت خوردن مهر با ارزش آدم رو پیشونیت داری بها میپردازی

به نظرت نمی ارزه؟

می ارزه خوبم می ارزه....

به سلامتی تو...

نوشته شده در یک شنبه 2 شهريور 1393برچسب:,ساعت 21:6 توسط سعید| |

اینجا کجاست ؟؟؟!!!!!!

اینجا فضای مجازی است

جاییکه کمبودهای زندگی بدون هیچ هزینه جبران میشود. 

اینجا مهندس شدن , پولدار شدن , خوشبختی و زیبایی به راحتی دست یافتی است.

اینجاجایی است

که شاهزاده سوار بر اسب شدن برای دختران آسان

و پری رویاهای پسران شدن راحت است

اینجاممکن است یک عکس ده ها صاحب پیدا کند.

اینجابازار فروش آدم ها ایده آل است.

اینجا بی هزینه میتوان بهترین شد.

کافیست کمی دروغ بلد باشی.

کافیست انسانیت را قربانی هوس کنی.

آن وقت... به فضای مجازی...

نمیدانم بگویم خوش آمدید

یا...بیخیال!

اینجا خیلی مراقب خوبی ها و مهربانی هایتان باشید...

نوشته شده در سه شنبه 28 مرداد 1393برچسب:,ساعت 23:54 توسط سعید| |

چه دل خوشی میخواد 

تو پاییز دنبال شکوفه بگردی...

نوشته شده در سه شنبه 28 مرداد 1393برچسب:,ساعت 23:27 توسط سعید| |

لَبخَنـנهآيمـآכּ هَم نَقـآشے اَست 

حَوآسَتـــــ بـآشَـנ

گـِريـہ ڪَُنے ؛خَنــנه هآيَت پـآڪ مےشَوَنـנ !!!

نوشته شده در دو شنبه 20 مرداد 1393برچسب:,ساعت 19:46 توسط سعید| |

اگر چه قد کشیده است 

اما هنوز بچه ست 

که همبازی کودکان میشود 

"موشک اسرائیلی"

نوشته شده در شنبه 11 مرداد 1393برچسب:,ساعت 18:41 توسط سعید| |

نمیدانم چه بودی یا که بودی؟

ولی بی حرف قلبم را ربودی.

نمیدنم چه هستم یا که هستم؟

ولی هر لحظه در فکر توهستم...!!!

نوشته شده در پنج شنبه 9 مرداد 1393برچسب:,ساعت 22:12 توسط سعید| |

نوشته شده در چهار شنبه 8 مرداد 1393برچسب:,ساعت 1:49 توسط سعید| |

این روزها یکرنگ که باشی چشمشان را میزنی!
خسته میشوند از رنگ تکراریت
این روزها دوره رنگین کمان است!

                                                                (سعید)

نوشته شده در دو شنبه 6 مرداد 1393برچسب:,ساعت 14:3 توسط سعید| |

فریاد،فریاد،فریاد

اشک و ناله وهیهات

این کدام ازادی است..

که باید از کنار تو بگذرم

این کدام ازادی است که با خاطرات تو پیوند خورده است..

من میخواستم فراموشت کنم و باز

لبهایت در حال بوسه

چشم هایت در حال خنده

دستانت در حال رقص

امانم را برید

پناه میبرم از عشقت به آسمان...

میخوام مثل راهبان بودایی...

مثل کشیشانواتیکان...

خودم را وقف عبادت آسمان کنم

اما انگار  خدا هم شکل تو شده است..

تو از یادم نمیروی

مرا خلاص کن

مرا به جرم عاشق بودنت اعدام کن!!!!!

نوشته شده در شنبه 4 مرداد 1393برچسب:,ساعت 21:29 توسط سعید| |

سپیده سر زدو مرغ سحر خواند

سپهر تیره دامان زر افشاند

شبی گفتی به آغوش تو آیم

چه شبها رفت و آغوشم تهی

ماند

نوشته شده در شنبه 4 مرداد 1393برچسب:,ساعت 21:13 توسط سعید| |

گفتمش دل میخری؟

پرسید چند؟

گفتمش دل مال تو

تنها بخند

خنده ای کردودل زدستانم ربود

تا به خود بازآمدم اورفته بود

دل زدستش روی خاک افتاده بود

جای پایش روی دل جامانده بود

نوشته شده در جمعه 3 مرداد 1393برچسب:,ساعت 9:3 توسط سعید| |

 

زندگی کوتاه است ، قوانین را زیر پا بگذار ،

به سرعت ببخش ، با صداقت عاشق شو و با حرارت ببوس ،

همیشه بخند ، هیچ وقت لبخند را از لبهایت دریغ نکن ،

مهم نیست زندگی چقدر عجیب است ،

زندگی همیشه آنطور که ما فکر می کنیم پیش نمی رود ،

اما تا زمانی که هستیم ، باید بخندیم و سپاسگذار باشیم .

                                                                    

نوشته شده در پنج شنبه 2 مرداد 1393برچسب:,ساعت 19:13 توسط سعید| |

تو با من باش و بگذار عالمی از من جدا گردد

چو یک دم با تو بنشینم دل از هر غم رها گردد!

نوشته شده در پنج شنبه 2 مرداد 1393برچسب:,ساعت 13:14 توسط سعید| |

گاهی دلم میخواد وقتی بغض میکنم

خدا از آسمان به زمین بیاد

اشک ها مو پاک کنه، دستمو بگیره

وبگه:اینجا آدما اذیتت میکنن؟

بیا بریم...

نوشته شده در چهار شنبه 1 مرداد 1393برچسب:,ساعت 20:27 توسط سعید| |

آغوش گرمت را میخواهم بیا...

نوشته شده در دو شنبه 30 تير 1393برچسب:,ساعت 23:46 توسط سعید| |

دقایقی در زندگی هستند
 
که دلت برای کسی آنقدر تنگ میشود
که میخواهی اورا از رؤیاهایت بیرون بکشی

و در دنیای واقعی بغلش کنی

نوشته شده در دو شنبه 30 تير 1393برچسب:,ساعت 1:39 توسط سعید| |

کاش بـودی تـا دلـم  تنهــا نبـود

            تـا  اسیــر  غصــه  فــردا  نبــود

کاش بــودی تا بـرای قلـب مـن

            زنــدگی این گونه بی معنا نبـود

کاش بـودی تا لبـان سـرد مــن

            قصـه گـوی غصـه غـم هـا نبـود

کاش بـودی تا نگـاه خستــه ام

            بی خبـر از مــوج و از دریـا نبـود

کاش بـودی  تـا زمستـان دلــم

            این چنین پرسوز و پرسرما نبود

کاش بـودی تـا  فقـط  باور کنی

            بعد تــو  ایــن زنــدگی زیبـا نبـود  

نوشته شده در دو شنبه 30 تير 1393برچسب:,ساعت 1:30 توسط سعید| |

سلام دوستای گلم

میخوام از یه تجربه واستون بگم

اگه خواستید کسی رو تودلتون راه بدید

به همین راحتی نگید بفرما 

چون خیلی ها به همین راحتی که میان 

به همین راحتی میرن حتی راحت تر

 تا میتونید امتحانش کنید مطمئن بشید

که تحت هیچ شرایطی تنهاتون نمیزاره

اون موقست که باخیال راحت تا آخر عمر

کنارتون میمونه...

تنها بودن شرف داره به بودن بعضی ها کنار آدم

موفق باشید                    

                                                            (سعید.م)

نوشته شده در دو شنبه 23 تير 1393برچسب:,ساعت 12:13 توسط سعید| |

آلزایمر همیشه درد نیست

بعضی وقتا درمانه!

نوشته شده در چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:,ساعت 19:36 توسط سعید| |

حالم خوب است درست مثل پدربزرگ که میگفت خوبم !

اما مرد . . . !

نوشته شده در چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:,ساعت 19:0 توسط سعید| |

گمم نکن...

در گوشه ای از حافظه ات ارام مینشینم

فقط بگذار بمانم...

نوشته شده در دو شنبه 9 تير 1393برچسب:,ساعت 15:51 توسط سعید| |

نوشته شده در پنج شنبه 15 خرداد 1393برچسب:,ساعت 21:1 توسط سعید| |

 

به سلامتی دختری که خنده و شوخی ها و لوس بازی هاش فقط واسه عشقشه....

با پسر غریبه شوخی نمیکنه

نمی خنده

میدونه عشقش اذیت میشه با این کارا...

نوشته شده در پنج شنبه 15 خرداد 1393برچسب:,ساعت 20:58 توسط سعید| |

میشود کمی به یادم باشی...

نه...نمیخواهم تمام من شوی!!

نمیخواهم تونیز عاشق من شوی...

میدانم سرت شلوغ است...کار داری...

اما فقط اینکه لحظه ای به ذهنت خطور کند

که یکی جایی هست...

وقت خوابش برای تو اشک میریزد

برایم کافیست...

دنیا... دنیای بیقرارهاست...

نوشته شده در پنج شنبه 15 خرداد 1393برچسب:,ساعت 13:20 توسط سعید| |

به سلامتی رفیقی که مجازیه اما

اما یه جوری واست سنگ صبوره

که هیچ کدوم از رفیقای واقعیت

به گرد پاش نمیرسن؟

نوشته شده در پنج شنبه 15 خرداد 1393برچسب:,ساعت 1:39 توسط سعید| |

نه از آشنایان وفا دیده ام

نه در باده نوشان صفا دیده ام

زنامردمی ها نرنجد دلم

که از چشم خود هم خطا دیده ام

به خاکستر دل نگیرد شراب

من از برق چشمی بلا دیده ام

وفای تو را نازم ای اشک غم

که در دیده عمری تورا دیده ام

طبیبا  مکن مرحم از جام می

که درد درون را دوا دیده ام

حریم خدا شد چه شبها دلم

که خود را ز عالم جدا دیده ام

ازآن رو نریزد سرشکم ز چشم

که در قطره هایش خدا دیده ام

بروصاف شو تا خدابین شوی

ببین من خدا را کجا دیده ام

نوشته شده در یک شنبه 11 خرداد 1393برچسب:,ساعت 16:5 توسط سعید| |


Power By: LoxBlog.Com